ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
غذای زنبورها
معلم: پسر! بگو ببینم چرا زنبورها گل می خورند؟
شاگرد: اجازه آقا! خوب معلومه حتماً دروازه بانشون خوب نیست.
بیچاره مورچه ها
پدر: بچه جان! کار کردن را از این مورچه ها یاد بگیر. بیچاره ها دائماً کار می کنند و یک روز هم تفریح و استراحت ندارند.
بچه: پس باباجون! چطور روزهای جمعه که ما می رویم گردش، آن ها هم آمده اند؟
اسفناج
مادر: پسرم! بیا اسفناج بخور، آهن داره…
پسر: مامان جون! تازه آب خوردم، می ترسم زنگ بزنم…
در داروخانه
مشتری: آقای دکتر شما برای موهای سفید چی دارید؟
دکتر داروساز: احترام بسیار
سوال سخت
معلم از کاوه پرسید:
اگر دو دو تا بشه چهار تا، چهار چهار تا بشه شانزده تا، تو بگو شش شش تا چقدر می شه؟
کاوه با اعتراض جواب داد:
آقا انصاف داشته باشید. آسون آسون هاشو خودتون جواب می دهید، سخت هاشو باید من بگم.