رکسانا

رکسانا

ستاره ی کوچک من ® - Roxana-رکسانا - عشق بی پایان ®
رکسانا

رکسانا

ستاره ی کوچک من ® - Roxana-رکسانا - عشق بی پایان ®

داستان زیبای کارمند تازه وارد ، برای رکسانا

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: یک فنجان قهوه برای من بیاورید.

صدایی از آن طرف پاسخ داد: شماره داخلی را اشتباه گرفته ای

می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟
کارمند تازه وارد گفت: نه
صدای آن طرف گفت: من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: و تو میدانی با کی حرف میزنی بیچاره.
مدیر اجرایی گفت: نه
کارمند تازه وارد گفت: خوبه و سریع گوشی را گذاشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد